دوست دارم که بخوانی غزل ایجاد کنی میل دارم که بخندی عسل ایجاد کنی
روی دشت تنت این بار که می آیی هم زلف بندازی و کوه و کتل ایجاد کنی
اولی دینم و بعداً دلم اصلا تو بگو مایلی توی کدامش خلل ایجاد کنی
خوش ندارم که به دنیا بنمائی رخ را ناگهان شورش بین الملل ایجاد کنی
یا که آغاز کنی زلزله ی هجرت را باز هم روی دل من گسل ایجاد کنی
نظرات شما عزیزان:
|